don't move

97

پنجشنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۸:۰۹ ب.ظ
فیس بوکم را دی اکتیو کردم، دوستش داشتم اما برای یک لحظه احساس کردم آن حواس جمعی که به چشمم بیاید را ندارم! با اینکه هر شب خوابش را میبینم. هرشب... 
_قلبم درد میگیرد وقتی در ذهنم مرورشان میکنم. آقای ع میگوید نباید جدی بگیری، همه چیز شوخیست، جهان بر مدار شوخی میچرخد اما نمیتوانم، میتوانم ها اما گاهی از دستم در میرود، مثل همین حالا...
بعد باز به این فکر میکنم که همیشه همینطور بوده، و حواس او... او ها...
با خودم میگویم شاید هم اینطور نبوده و... بله کلافه ام، غمگینم، ناراحتم، دلم میخواهد دستم را دراز کنم و توی دستانم باشد. همین. همین بله. 
و دوست ندارم جایی باشم که آنجور که میخواهم دیده نشوم، یا حس کنم آنجوری که میخواهم نیست. هاه...
  • ایتالیا .